سال دیگری با وقایع ستاره شناسی پیش روی ما است. خورشید گرفتگی كامل، بارشهای شهابی و... از این جمله اند.
انفجار برزگ ( مه بانگ )
نظریه مِهبانگ مدل کیهانشناسی پذیرفتهشده جهان، از کهنترین دوران شناختهشده و تکامل آن در مقیاس بزرگ است این نظریه بیان میکند که گیتی از یک وضعیت بسیار چگال (متراکم) نخستین آغاز شده و در گذر زمان انبساط یافتهاست. این نظریه طیف گستردهای از پدیدههای مشاهدهشده را به خوبی توضیح میدهد. از جمله این پدیدهها میتوان به فراوانی عناصر سبک اولیه، تابش زمینه کیهانی، ساختار بزرگ مقیاس و قانون هابل اشاره نمود. اگر در زمان به عقب برگردیم، به نقطهای در گذشته میرسیم که در آن قوانین فیزیکی شناختهشده کارایی خود را از دست میدهند و نقطه تکینگی نام دارد. این نقطه، نقطه پیدایش گیتی است و بر اساس اندازهگیریهای جدید، این لحظه تقریباً ۱۳٫۸ میلیارد سال پیش رخ دادهاست و از این رو سن گیتی ۱۳٫۸ میلیارد سال تخمین زده میشود. پس از انبساط اولیه گیتی به اندازه کافی سرد شد که امکان پیدایش ذرات زیراتمی و بعدها اتمهای ساده، پدید آید. به هم پیوستن ابرهای غولپیکر از عناصر اولیه براثر نیروی گرانش، باعث پیدایش ستارگان و کهکشانها شد.
از زمانی که ژرژ لومتر، کشیش و اخترشناس بلژیکی، برای نخستین بار در سال ۱۹۲۷ متوجه شد که انبساط جهان را میتوان در زمان رو به عقب دنبال نمود تا به نقطه اولیه رسید، تا کنون دانشمندان متعددی بر پایه ایده انبساط جهان نظریهپردازی کردهاند. اگرچه در ابتدا جامعه علمی به دو دسته طرفداران نظریه مهبانگ و نظریه حالت پایدار تقسیم میشد، اما شواهد تجربی کشفشده در گذر زمان، درستی نظریه مهبانگ را تأیید میکنند.[۸] در سال ۱۹۲۹، ادوین هابل با بررسی پدیده انتقال به سرخ در کهکشانها به این نتیجه دست یافت که کهکشانها در حال دور شدن از یکدیگر هستند. این کشف مهمی بود که با فرضیه جهان در حال انبساط سازگار بود. در سال ۱۹۶۴ تابش زمینه کیهانی کشف شد، که مدرکی کلیدی در تأیید مدل مهبانگ محسوب میشد، زیرا این نظریه وجود تابش پسزمینه در سراسر جهان را پیش از کشف آن پیشبینی کردهبود. به تازگی، بررسی انتقال به سرخ در ابرنواخترها نشان داد که سرعت انبساط گیتی نیز در حال افزایش است. دلیل افرایش سرعت انبساط گیتی، وجود انرژی تاریک است. با استفاده از قوانین فیزیکی شناختهشده میتوان جزئیات ویژگیهای جهان را در گذشته تا حالت نخستین چگالی و دمای بسیار بالا محاسبه نمود.
پلوتون
پلوتون (به فرانسوی: Pluton) یا پلوتو (به انگلیسی: Pluto) سیارهٔ کوتولهٔ کمربند کویپر در سامانهٔ خورشیدی است که در هنگام کشف آن در سال ۱۹۳۰ تا ۲۴ اوت ۲۰۰۶ نهمین سیارهٔ سامانهٔ خورشیدی به حساب آمده بود؛ اما اکنون بنا بر تعریف نوین انجمن بینالمللی اخترشناسی ازسیاره،«پلوتون» یک سیارهٔ کوتوله و همچنین به عنوان نخستین نمونه از ردهٔ جدید جرم فرانپتونی است.گرچه برخی از ستارهشناسان با قراردادن پلوتو در ردۀ سیارههای کوتوله مخالفاند و همچنان آن را یک سیارۀ معمول میدانند. «پلوتو» گویش زبان انگلیسی است و درزبان فرانسه به آن «پلوتون» میگویند.
پلوتون در افسانههای روم باستان نام خدای زیرزمینی بوده و انگیزهٔ این نامگذاری فاصلهٔ بسیار دور این جرم آسمانی از خورشید بودهاست.پلوتو بزرگترین جسم فضایی در سامانهٔ خورشیدی است که تا پیش از گذر کاوشگر فضایی نیوهورایزنز (افقهای نو) از کنار آن در ۱۴ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ۱۱:۴۹ ، هیچیک از ماموریتهای فضایی از سوی زمین به آن نرسیده بودند.
پلوتونساختاری از سنگ و یخ دارد و کرهای کوچکاست که یک سوم ماه جرم آن است.قطر پلوتو ۲۳۷۰ کیلومتر است و این سیارهٔ کوتوله میتواند گاهی از زمین تا فاصلهٔ ۷٫۵ میلیارد کیلومتری دور باشد. چهار لکهٔ سیاه سطح پلوتو که به کمربند تیرهٔ دور استوای پلوتو متصل هستند و تقریباً به یک اندازه و به یک فاصله هستند توجه دانشمندان را به خود جلب کردهاند.
نپتون
نپتون آخرین سیارهٔ سامانه خورشیدی است. این نام به عنوان خدای دریا و همزاد اورانوس نامگذاری شده است.
کشف این سیاره در بین سالهای ۱۷۹۰ تا ۱۸۴۰ بر اثر اختلالاتی که در مدار اورانوس مشاهده شد، انجام گردید.
اورانوس
اورانوس (در اسطورههای یونان οὐρανός، خدای آسمان و معادل پارسی سره آنآهوره) هفتمین سیاره از نظر نزدیکی به خورشید وچهارمین سیاره از نظر اندازه و سومین سیاره از نظر جرم در منظومه شمسی است. اورانوس هر ۸۴ سال و ۷ روز یک بار به دور خورشید میگردد. همچنین هر ۱۰ ساعت و ۴۸ دقیقه یک دور به دور خودش میچرخد. اورانوس دارای ۵ ماه به نامهای میراندا، آریل، آمبریل، تیتانیا و ابرون است. این سیاره را ویلیام هرشل در سال ۱۷۸۱ میلادی کشف کرد.
اورانوس یکی از سیارات هشتگانه منظومه شمسی که از لحاظ بعد فاصله اش نسبت به خورشید در ردیف هفتم پس از زحل قرار گرفتهاست. فاصله متوسط این سیاره تا خورشید۲٬۸۶۹٬۶۰۰٬۰۰۰ کیلومترو۶۳ بار از کره زمین بزرگتر است. اورانوس ۲۷ ماه طبیعی دارد. این سیاره با چشم غیرمسلح دیده میشود. محور حرکت وضعی این سیاره کاملاً با مدار حرکت انتقالیش منطبق است. سفرهای اکتشافی به این سیاره کمتر از ده مأموریت بوده که شاخص ترینش مأموریت ویجر ۲ بود که این فضاپیما در ژانویه ۱۹۸۶ به آن رسید.
زحل
زُحَل یا کِیوان، پس از مشتری، دومین سیارهٔ بزرگ منظومه شمسی و ششمین سیاره نزدیک به خورشید است. زحل یک گلوله گازی غولپیکر است که با وجود حجم زیادش تنها ۹۵ برابر زمین جرم دارد. چگالی این سیاره حدود یکهشتم زمین و کمتر از آب است. یک روز کامل در کیوان برابر ۱۰ ساعت و ۳۹ دقیقه در زمین و یک سال آن برابر ۲۹٫۵ برابر سال زمین است. از آنجایی که مدار استوایی زحل تقریباً همانند زمین در ۲۷ درجهاست، تغییرات زاویه سیاره نسبت به خورشید شبیه به زمین میباشد و در این سیاره نیز همان چهار فصل مشاهده میشود. جرم سیاره زحل همانند مشتری از گاز است که بیشتر آن را هیدروژن تشکیل میدهد. میزان اندکی هلیوم و متان در ردههای بعدی گازهای تشکیلدهندهٔ سیاره قرار دارند.
در آسمان شب زمین، زحل به دلیل اندازه بزرگ، نسبتاً درخشان دیده میشود. زیبایی آسمان زحل به خاطر نوارهای روشن حلقههای اطراف آن و نیز به خاطر قمرهای زیادش است.
به علت سرعت حرکت کیوان به دور خود در قطبهای آن نوعی حالت پخی مشاهده میشود که سیاره را از شکل کرهٔ کامل دور میکند. زحل از جنبههای زیادی شبیه مشتری است، جز اینکه در اطراف آن چندین حلقه شگفت انگیز وجود دارد.
مشتری
مُشتَرییا هُرمُز یا اورمزد یا برجیس یا زاوش پنجمین سیاره از خورشید و بزرگترین سیاره در سامانه خورشیدی است. این سیاره غول گازی باجرم یک هزارم خورشید است، ولی جرمی دو و نیم برابر تمامی دیگر سیارههای منظومهٔ شمسی دارد. از نظر دوری از خورشید، مشتری پنجمین سیاره پس از تیر و ناهید و زمین و بهرام است.
مریخ
بَهرام یا مِرّیخ چهارمین سیاره در سامانه خورشیدی است که در مداری طولانیتر و با سرعتی کمتر از زمین به دور خورشید میچرخد. هر یک بار گردش این سیاره به دور خورشید معادل ۶۸۷ شبانهروز زمین به درازا میکشد و طول شب و روز نیز از کرهٔ زمین کمی طولانیتر است.
نام فارسی این سیاره بهرام و نام عربی-یونانی آن مریخ است. در کتابهای قدیمی فارسی آن را فلک شحنهٔ پنجم و سایس رواق پنجم نیز نامیدهاند.
بزرگی بهرام نزدیک به یکدوم زمین و قطر آن ۶٬۷۹۰ کیلومتر است. (قطر زمین: ۱۲٬۷۵۶ کیلومتر).
نوری که از خورشید به مریخ میرسد نصف نوری است که زمین دریافت میکند، اما روز مریخی چهل دقیقه طولانیتر از روز زمینی است؛ بنابراین شرایط از نظر نور تقریباً مثل زمستان زمین است و به این خاطر امکان رشد گیاهان در شرایط گلخانهای در مریخ وجود دارد. روزهای بهرام ۲۴ ساعت و ۳۷ دقیقه درازا دارند. از آنجا که محور سیارهٔ بهرام همانند زمین ۲۴ درجه کج است، در این سیاره نیز فصلهای سال وجود دارند. اما هر سال بهرامی کمابیش دو برابر سال زمینی یعنی ۶۷۸ روز به درازا میکشد.
جو بهرام سرخفام است و در آسمان شب از زمین نیز سرخی آن دیده میشود. کرهٔ بهرام دو ماه کوچک به نامهای فوبوس و دِیموس دارد که ریختی نابسامان دارند. این دو ماه شاید شهابسنگهایی هستند که در مدار بهرام به دام افتادهاند. اگر شخصی در کرهٔ بهرام باشد خواهد دید که فوبوس سه بار در یک روز طلوع و غروب میکند. دیموس نیم فوبوس بوده و چنانچه از بهرام به آن نگاه کنیم این ماه بیشتر همانند یک ستاره خواهد بود تا یک ماه. خورشیدگرفتگی در مریخ به دلیل کوچک بودن قمرهای آن کامل نیست. قمرهای مریخ به سطح آن نزدیک هستند و بزرگترین قمر آن فوبوس است که گردش آن به دور سیارهٔ مادر نزدیک به ۷ ساعت و ۳۹ دقیقه و۲۷ ثانیهاست. زمان گردش مداری دیموس نیز ۱روز و ۶ ساعت و ۲۱ دقیقه و ۱۶ ثانیهاست.
بهرام، سیارهٔ سرخفام سامانهٔ خورشیدی، یک دوم زمین قطر دارد و مساحت سطح آن برابر با مساحت خشکیهای روی زمین است. همانند زمین، یخهای قطبی، درههای گود، کوه، غبار، توفان و فصل دارد. در دشتهای آن مانند ماه، گودالهایی برآمده از برخورد سنگهای آسمانی دیده میشود. با وجود اندازهٔ کوچکش، بلندترین قلهٔ سامانهٔ خورشیدی یعنی کوه المپوس و بزرگترین درهٔ سامانهٔ خورشیدی در این سیاره پیدا شدهاست.
فرسوده بودن بیشتر دهانههای برخوردی سیارهٔ بهرام نشاندهندهٔ پرکاری زیاد پدیدههای زمینشناختی در این سیارهاست.